سفارش تبلیغ
صبا ویژن

مخزن نوشته ها - مطلبکده ی پرستوهای عاشق


Search Engine Optimization PersianYahoo Top Sites

خانه
پارسی بلاگ
پست الکترونیک
شناسنامه
 RSS 

:: کل بازدیدها ::
105167

:: بازدید امروز ::
2

:: موضوعات وبلاگ ::


:: لینک به وبلاگ ::

مخزن نوشته ها - مطلبکده ی پرستوهای عاشق

:: دوستان من ::








مقالات و تحقیقات مجید زواری
به توهیچ ربطی نداره
دهکده ی دوستی
کیمیای هنر
عاشقا بیان تو (وبلاگ درد تنها)
خفن حسام (پسر تنها)
وبلاگ امیر
بدون عنوان ((وبلاگ داداش عماد گلم ))
(دل به رویاها بسپار)
از شبانه تا ....غریبانه
کدامین واژه را فریاد باید کرد
سایت بهترین موزیکها و مطالب آموزنده
دلهای بیقرار
بی تو هرگز با تو شاید ...
تبسم کلمات
صدای پای آب
مرد مردادی (داداش محسن )
برنامه های نوکیا (( داداش رامین ))
قاریان خاموش گریه های من
وبلاگ داداش محسن عزیزم
بیقرار گل سرخ (خواهر نازم)

:: اشتراک در خبرنامه ::

 

:: موسیقی وبلاگ


:: مطالب بایگانی شده ::

مخزن نوشته ها
دلنوشته ها
دلنوشته های آبان85
زمستان 1385
پاییز 1385
تابستان 1385
بهار 1385

84/10/16 :: 5:8 عصر


تو مثل راز پاییزی و من رنگ زمستانم
چگونه دل اسیرت شد قسم به شب نمی دانم
تو مثل شمعدانی ها پر از رازی و زیبایی
و من در پیش چشمان تو مشتی خاک گلدانم
تو دریایی ترینی آبی و آرام و بی پایان
و من موج گرفتاری اسیر دست طوفانم
تو مثل آسمانی مهربان و آبی و شفاف
و من در آرزوی قطره های پاک بارانم
نمی دانم چه باید کرد با این روح آشفته
به فریادم برس ای عشق من امشب پریشانم
تو دنیای منی بی انتها و ساکت و سرشار
و من تنها در این دنیای دور از غصه مهمانم
تو مثل مرز احساسی قشنگ و دور و نامعلوم
و من در حسرت دیدار چشمت رو به پایانم
تو مثل مرهمی بر بال بی جان کبوتر
و من هم یک کبوتر تشنه باران درمانم
بمان امشب کنار لحظه های بی قرار من
ببین با تو چه رویایی ست رنگ شوق چشمانم
شبی یک شاخه نیلوفر به دست آبیت دادم
هنوز از عطر دستانت پر از شوق است دستانم
تو فکر خواب گلهایی که یک شب باد ویران کرد
و من خواب ترا می بینم و لبخند پنهانم
تو مثل لحظه ای هستی که باران تازه می گیرد
و من مرغی که از عشقت فقط بی تاب و حیرانم
تو می آیی و من گل می دهم در سایه چشمت
و بعد از تو منم با غصه های قلب سوزانم
تو مثل چشمه اشکی که از یک ابر می بارد
و من تنها ترین نیلوفر رو به گلستانم
شبست و نغمه مهتاب و مرغان سفر کرده
و شاید یک مه کمرنگ از شعری که می خوانم
تمام آرزوهایم زمانی سبز میگردد
که تو یک شب بگویی دوستم داری تو می دانم
غروب آخر شعرم پر از آرامش دریاست
و من امشب قسم خوردم تر ا هرگز نرنجانم
به جان هر چه عاشق توی این دنیای پر غوغاست
قدم بگذار روی کوچه های قلب ویرانم
بدون تو شبی تنها و بی فانوس خواهم مرد
دعا کن بعد دیدار تو باشد وقت پایانم

 


84/10/10 :: 1:14 عصر


سلام به دوستان و عزیزانم

مدتی به خاطر مشکل در ویندوز نتونستم به نت بیام . از همه دوستان و عزیزانم که با نظراتشون منت بر من گذاشتند ممنونم و سپاسگزارم

امیدوارم همیشه شاهد موفقیتها و شادیهای شما باشم

                GotSmiley for FREE! Click HereGotSmiley for FREE! Click HereGotSmiley for FREE! Click HereGotSmiley for FREE! Click HereGotSmiley for FREE! Click HereGotSmiley for FREE! Click HereGotSmiley for FREE! Click HereGotSmiley for FREE! Click HereGotSmiley for FREE! Click HereGotSmiley for FREE! Click HereGotSmiley for FREE! Click HereGotSmiley for FREE! Click Here

هوا ترست به رنگ هوای چشمانت
دوباره فال گرفتم برای چشمانت
اگر چه کوچک و تنگ است حجم این دنیا
قبول کن که بریزم به پای چشمانت
بگو چه وقت دلم را ز یاد خواهی برد
اگر چه خوانده ام از جای جای چشمانت
دلم مسافر تنهای شهر شب بو هاست
که مانده در عطش کوچه های چشمانت
تمام آینه ها نذر یاس لبخندت
جنون آبی در یا فدای چشمانت
چه می شود تو صدایم کنی به لهجه موج
به لحن نقره ای و بی صدای چشمانت
تو هیچ وقت پس از صبر من نمی آیی

GotSmiley for FREE! Click HereGotSmiley for FREE! Click HereGotSmiley for FREE! Click HereGotSmiley for FREE! Click HereGotSmiley for FREE! Click Here

در انتظار چه خالیست جای چشمانت
به انتهای جنونم رسیده ام اکنون
به انتهای خود و ابتدای چشمانت
من و غروب و سکوت و شکستن و پاییز

GotSmiley for FREE! Click HereGotSmiley for FREE! Click HereGotSmiley for FREE! Click HereGotSmiley for FREE! Click HereGotSmiley for FREE! Click Here
تو و نیامدن و عشوه های چشمانت
خدا کند که بدانی چه قدر محتاج ست
نگاه خسته من به دعای چشمانت

 


84/9/23 :: 9:46 عصر


g7

فرصت ماندن چند لحظه ای است و بس

برای قدم زدن در دشتهای ارغوانی

برای دست یافتن به رویاهای سپید

برای از بین بردن هجوم سنگین کینه

برای نگاه کردن به کوچ کبوترهای غریب

و برای گفتن آنچه باید گفت

آنچه که سالیان سال به صورت یک  سکوت در دلها خاموش مانده است

 
 اگه عزیزی دارید که فقط با یه جمله و حرف شما دلش امیدوار میشه و دلش شاد میشه این امید و شادی رو ازش دریغ نکن پرستوی عاشق اینبار نیز گذشت و فداکاری خودت رو ثابت کن
 
 

84/9/23 :: 6:51 عصر


پرستوهای عاشق وطنم با شنیدن نامت ای ثامن الحجج دوست دارند خود را به بارگاهت برسانند و آنانکه نمی توانند روح خود را برای رسیدن به آرامش به سوی بارگاهت به پرواز در می آورند

 

sibzibaqwe 

 
ای روی ماه منظر تو نوبهار حسن
خال و خط تو مرکز حسن و مدار حسن
 
ولادت با سعادت سلطان دین , علی بن موسی الرضا بر شما عزیزان مبارک
 
تقدیم به عاشقان امام رضا (ع)
 
**************************************
 
 
 
گزیده سخنان امام رضا(ع)
1ـ سه ویژگى برجسته مومن
لایکـون المـومـن مـومنـا حتـى تکـون فیه ثلاث خصـال : 1ـ سنه من ربه .
2ـ وسنه من نبیه.
3ـ و سنه من ولیه.
فـاما السنه مـن ربه فکتمان سـره. و امـا السنه من نبیه فمـداراه الناس . و امـا السنه مـن ولیه فـاصبـر فـى البـاسـاء و الضـراء.(1)

مـومـن , مـومـن واقعى نیست, مگـر آن که سه خصلت در او بـاشــد:
سنتـى از پـروردگـارش و سنتـى از پیـامبـرش و سنتـى از امـامـش.
اما سنت پروردگارش , پـوشاندن راز خود است, اما سنت پیغمبرش , مدارا و نرم رفتارى با مردم است, اما سنت امامـش صبر کردن در زمان تنگدستـى و پریشان حالى است.
 
2ـ پـاداش نیکـى پنهانـى و سزاى افشـا کننـده بــدى
الـمستتر بـالـحسنه یـعـدل سبعین حسنه, و المذیع بالسیئه مخذول, و المستتر بالسیئه مغفور له.(2)
پنهان کننده,کار نیک (پاداشش) برابر هفتاد حسنه است, و آشکار کننده کار بد سـر افکنـده است, و پنهان کننـده کـار بـد آمـرزیـده است.
 
3ـ نظافت
من اخلاق الانبیاء التنظف.(3)
از اخلاق پیـامبـران, نظافت و پـاکیزگــى است.
 
 
 

 


84/9/16 :: 11:3 صبح


نمایش تصویر در وضیعت عادی

سلام مهربون

میدونم دلت گرفته .........نگو از کجا میدونی .........مپرس که مگه از دل من خبر داری ...........من پرستوهای عاشق وطنم رو خوب میشناسم

نمایش تصویر در وضیعت عادی

ایرانی قلبی داره پر از مهربونی و وفا .........با بغض کوچیکی از عزیزانش اشکهاش جاری میشن و با تبسمی دلش شاد و لبش خندون میشه

دیروز وقتی شنیدیم که هواپیمایی در فضای تهران سقوط کرده و جان بیش از یکصد عزیز و هموطن ما رو گرفته غم در قلب یک یک پرستوهای عاشق لونه کرد اشک مهمون چشمای پرستوهای عاشق شد

پرستوهای عاشق همشون ناراحتند و خودشون رو تو این مصیبت شریک میدونن .........چون خودشون غم چشم انتظاری رو بارها چشیدن .......الان خوب میفهمن که خانواده ی عزیزان از دست رفته چه حالی دارن ...........من اینجا لازم میدونم به یک یک پرستوهای عاشق وطنم این مصیبت جانسوز رو تسلیت بگم

وقتی چنین اتفاقاتی رخ میده چراهای زیادی پرسیده میشه ولی ای کاش فقط کمی احساس مسئولیت و دقت رو هر کدوم از مسئولین در کارهاشون اعمال میکردند تا ما شاهد چنین وقایع اسف باری نباشیم

دوستان گلم به یک یکتون تسلیت میگم و امیدوارم همیشه شاهد شنیدن اخبار خوش باشیم

Attached Image 

 


84/9/10 :: 6:16 عصر


 

با یک اشاره تو رود می شوم ؛ با یک لبخند تو بدرود می شوم


روبرویم بنشین و با من بگو از کدام ستره به زمین افتاده ای ! با من بگو چه کسی مردگان را سبکبار میکند ! با من بگو چه وقت نگاه های ما معما می شود ! با من بگو چه وقت اداهای ما از عشق و دریا می انبارد
بگو کدام باد سرکش ، خلوت ترد برگ ها را می آشوبد ؟ کدام طوفان خواب خانه ها را می شکند ؟

کدام خشکسالی  ؛ سبزینه ها را به دست فراموشی م سپارد ؟ کدام دهان ، واژه های آفتابی را از رونق می اندازد ؟
با من بگو چرا خاطره ها به تو نمی رسد ؟

چرا همیشه ساکن عکس های قدیمی ام ؟ چرا عصر ها بی سبب می گریم ؟ با من بگو سهم من از هر دو عالم چیست ؟
آیا در روز پرسش به خاطر سرودن لبخند تو ، مرا به بهشت راهی هست ؟
آیا کوله بارم  که پر از پنجر ه و رودخانه است به یاریم خواهد شتافت ؟ آیا تو در آن هیاهوی ناگزیر نیم نگاهی به دست های کدر من خواهی داشت ؟
    آیا بی تو کسی دلم را به رسمیت خواهد شناخت ؟
هر گاه روزها یخ می بندند ، هرگاه که خیابانها چون سرنوشت من تاریک می شوند ، هرگاه که ساعتهای دیواری هذیان میگویند ،هرگاه سرودی برای خواندن ندارم یاد تو به فریادم می رسد
بگذار فارغ از دیروز و فردا بر دامنه غم تو کلبه ای از چوب و اشک بسازم  ، بگذرا شعرهایم را در دستمالی سپید بپیچم و به تو تقدیم کنم
چه سخت است بی تو در بیابان آواره مردن ! چه سخت است در حاشیه آسمان غروب غرق شدن ! چه سخت است نام تو را گم کردن
چه سخت است جدایی از تو ! ای آئینه دل انگیز ترین حسرتها
ای آفریدگار حرفهای شیرین ؛ ای دوست عزیز و دیرینه

 

84/9/5 :: 11:44 صبح


 

Hosted by
 Tinypic.com


وقتی شبیه آینه ها مهربان شدی
من یک ستاره ماندم و تو، کهکشان شدی

غمگین و دلشکسته به راهت نشسته ام

از آن شبی که خاطره ای بی نشان شدی

با من سخن بگو که منم آشنای تو
ای آشنا که با دل من هم زبان شدی

می بینمت که پشت تن بوته های یاس
پروانه خیال مرا آشیان شدی

وقتی نشست مهر نگاهت به جان من
چون عشق در خزان دلم جاودان شدی


84/9/5 :: 11:26 صبح


 

سلام دوست خوبم به کلبه ی پرستوهای عاشق خوش اومدی

 

من ندانم که کیم

من فقط می دانم

که تویی

شاه بیت غزل زندگیم

******************

بی تو غمناکترین شعر غروب انگیزم
باغ بی ریشه ام و هم نفس پائیزم

مانده ام در پس، پس کوچه تنهائی خویش
شود آیا که از این در به دری بگریزم؟

گرچه پنداشته ام لایق چشمانت نیست
دل ناقالبم و این غزل ناچیزم

هر چه گشتیم در این شهر نبود اهل دلی
که بداند غم دلتنگی و تنهائی من


بهترین فاروم و سایت ایرانی برای گفتگوی جوانان