دلنوشته های آبان85 - مطلبکده ی پرستوهای عاشق
خانه
:: کل بازدیدها
:: :: بازدید امروز
::
:: موضوعات وبلاگ ::
:: لینک به
وبلاگ ::
:: دوستان من ::
:: اشتراک در خبرنامه ::
:: موسیقی وبلاگ |
85/2/13 :: 4:43 عصر عقیدتون در مورد ترانه ی گروهی اخیر چیه؟
من و تو هم خونیم بچه ی ایرونیم خاک ما خونه ی ماست عاشقش میمونیم وطن خاطره ها وطن نذر و دعا خاک دلدادگی ها داغ دلبستگی ها یاد مردونگی هاش همه لوطی گری هاش خون دل ها خوردیم سر عاشق کشی هاش هموطن هر جا که باشی خاک تو خاک منه اگه دل تو سینه داری واسه ایران می زنه عشق من تاج سرم عزیز مثل مادرم اگه دنیا مال من باشه بی تو من دربه درم مهد شکوفائی من بستر لالائی من تو دل تو جون گرفته عشق اهورایی من هموطن هر جا که باشی خاک تو خاک منه اگه دل تو سینه داری واسه ایران میزنه یه تذکر کوچولو : اگه آرم پرچم دیده نمیشه تقصیر آیکونش هست ... من منظورم همون پرچم ایران عزیزمه نازیلا
نگارنده : نازیلا
85/2/2 :: 9:59 عصر سلام پرستوهای عاشق
خیلی وقتها میدونیم که داشتن چیزی محاله ... مگه نه؟ ولی با آرزوی داشتنش شادیم و خوشحال خیلی وقتها میدونیم محاله به آرزومون برسیم ...... ولی حاضر نیستیم از آرزومون بگذریم اینو حق خودمون میدونیم که برای رسیدن به اون آرزوی محال تلاش کنیم به این نیرو ......... به این خواسته .......... به این آرزو .......چه اسمی میدید؟ امید.............خوش خیالی ............. یا.....
نگارنده : نازیلا
85/1/22 :: 2:40 عصر سلام دوستای خوبم منو ببخشین که اینقدر دیر وبلاگ رو آپ دیت کردم مسئولیت کلاسی رو به عهده گرفته بودم که تا کمی فرمش بدم و بتونم کارهام رو برنامه ریزی کنم مدتی طول کشید امیدوارم منو ببخشید وقتی اومدم دیدم که چند تا از داداش های گلم و دوستای خوبم برام پیغام پر مهرشون رو گذاشتند ممنونم از همتون دوستای گلم .....................واقعا ایرانی بهترینه
وقتی ادم از درون خوشحال و راضی است وقتی قلبش گرم و دلش شاد است احساس می کند که همه چیز زیباست و همه خوشبختند وبرعکس مواقعی که از درون تکیده ای و غمگین و در مانده است قشنگترین منظره های دنیا برایش تیره و تار است و رنگ غم دارد چون خودش دلش گرفته فکر می کند همه غمگینند .این هم یکی از اشتباه های همیشگی بشر است که همه چیز را قیاس به نفس می کند برای همین است که ادم های خوشبخت حس همدردی را ارام ارام از دست میدهند چون نمی توانند بفهمند ادمی که رنج می کشد و در تنگناست چه میگوید نمی دونه و دونستنش هم برایش مهم نیست
ولی ایرانی اینطور نیست ایرانی وقتی که خوشحاله خوشحاله هم سعی میکنه کمی از خوشبختیهاش رو بین دوستاش تقسیم کنه و کمی از دلتنگیها و غمهای دوستاش کم کنه
ایرانی همیشه بهترینه نگارنده : نازیلا
85/1/1 :: 2:42 عصر
تیک ... تاک ... تیک ... تاک ... زمانی که نفسها در سینه حبس می شوند . زمانی که آرزوها در دلها جاری می شود . زمانی که یکسال با تمامی خوشی ها و سختیها به فراموشی سپرده می شود . زمانی که یاد تمامی عزیزان در دل تازه می شود . زمانی که فکر عیدی وسط قرآن بچه ها را به وجد می آورد . زمانی که بوی گل سنبل فضا را معطر کرده ! زمانی که آریایی معنا پیدا می کند . زمانی که .. زمانی که ... مجری تلویزیون می گوید ؛ آغاز سال نو مبارک ! زمانی که بوی عید و سال نو تمامی خانه ها را غرق در شادی می کند . و سال نو مبارک !!
نگارنده : نازیلا
84/12/20 :: 2:59 عصر
هنوز هم قشنگ ترین بهانه اشکهای منی کاش می شد همواره سوار بر اسب سفید آرزوها بود و به دشت قشنگ رویاها سفر کرد
یادته گفتی به من
یکی از این دو جمله رو انتخاب کن و برای همیشه سعی کن سر لوحه زندگیت قرار بدی
اول: دوست بشو ولی هرگز دوست مدار
دوم: دوست بدار شاید فردا نباشد یا (شاید فردائی برای دوست داشتن نباشد)
سعی کن هر کدام رو انتخاب کردی از جون و دل بهش عمل کن
دوست خوبم تو هم اگه خوندی و انتخاب کردی
اگه دوست داشتی دلیلت رو هم بهم بگو خوشحال می شم بشنوم
سعی کنید هیچ وقت عاشق نشوید اما اگر عاشق شدید طوری عاشق بمانید که دیگران حسرت عشق شما را بخورند نه شما در حسرت عشق دیگران باشید
سعی کنید چنان معشوق را پرستش کنید که اگر روزی رفت غصه روز قبل را نخورید و بگوئید که کاش بود و انجام می دادم
سعی کنید دو چیز رو هیچ وقت فراموش نکنید
اول خدا رو و بعد مرگ رو
سعی کنید دو چیز را فراموش کنید
اول اینکه کسی که به شما بدی کرده
و دوم کسی که شما نسبت به او خوبی کردهاید
سعی کن اونجور دوست بداری که خودت می دونی چون هیچ کس بهتر از تو از دلت خبر نداره
سعی کن اگر کسی دلت شکوند و رفت به دلت یاد بدی که هیچ وقت پشت سرش آهی نکشه
سعی کن به دلت یاد ندی که نشکنه ولی به دلت یاد بده اگه یک روز شکست لبه های تیزش دست و دل اونی رو که شکونده نبره
سعی کن هیچ وقت به دل کسی نخندی چون یک روز تو هم دل به کسی می بندی بعد می بینی که یک نفر هم پیدا می شه که به دل تو می خنده اون وقت می بینی که این خنده چقدر دردناکه
و همین جا ازهمه ی دوستان که با نظرات پر مهرشون من رو شرمنده می کنن تشکر میکنم
نگارنده : نازیلا
84/11/18 :: 10:11 صبح
السلام علیک یا اباعبدالله الحسین (ع)
چون زمین هم می کند با نام زینب هروله هیچ دانی ازچه رو گه گاه طوفان می شود صحنه جنگیدن عباس اکران می شود این گنج پربهاست من ارزان نمی دهم گرانتخاب جنت وکویت بمن کنند کوی تو را به جنت ورضوان نمی دهم خاک کربلای تو مهر نماز من است خوشا بر من که دلدارم حسین است
به محشر یاور و یارم حسین است
سر و کاری ندارم در دو عالم
که درهر دو عالم .مددکارم حسین است
مرا که بیمه اشکم به دکترم مبرید
به درد من چه دوا بهتر از دوای حسین است به وقت وحشت قبرم بگو چراغ لازم نیست که شمع تربت من اشک روضه های حسین است سلام بر شما دوستان وعزیزان
ایام جانسوز دهه محرم را به ساعت مقدس امام زمان (ع) ودوستان عزیز و مهربانم تسلیت می گویم
امید که دلهایمان محرمی و راهمان حسینی باشد
وقتی با خوردن نذری امام حسین بدنمان را بیمه میکنیم انگاری که قاشق قاشق عشق می خوریم
امید که در هر دو عالم از برکات ناجیمان سالار شهیدان بهره مند شویم نگارنده : نازیلا
84/11/3 :: 4:46 عصر کم کمک شب آمد
دشت سرسبز به پیشواز شب تقدیم کرد شب بو را
همه ی دشت سراسر پر بود
پر از شب بو بود
پر از بوی قشنگ احساس
در میان این دشت شب بوی وقت تولد می جست
و به محض یافتن به اسمان لبخند زد
و دران نگاه خندان نگاهش در چشمان ماه لغزید
قلب شب بو لرزید
عشق در او دوید
گونه ها ی ماه از شرم حیا شد کبود
شب بو هر شب بوئید
رو به سوی مهتاب
ولی از غصه ی این فاصله او
هر شبی میگریید
آخرش بر دل خود فریاد زد:
"تا به کی فاصله ها؟!
تا به کی اشک جدایی ریختن ؟!
تا به کی در هوس مه بودن؟!
فاصله بین من وماه زیاد است
اما...
قلب من نزد وی است"
شب بو کم کم خندید
غصه ها را بر قفس دور آویخت
از زمین فریاد زد:
"ای مه زیبا رو قلب من پیش تو است
تا ابد با من باش!"
مه نگاهی انداخت
کم کمک می خندید
ناگهان بر هم خورد
چهره ی آسمان
ابرهایی خشمگین
زشت و مشکی
پر از غیض و کین
کور از غیرت نابخرد ناجای شدید
پرده بر چهره ی ماه افکندند
بر زمین و آسمان
بر خود و بر مهتاب
مشت افکند ند... مشتان سیاه
و فشردند بر هم ... همچنان دندان ها
از گلوشان بر میخاست
نعره ای رعد آسا
شب بوی بیچاره خیره ماند و حیران
بر سرش می ریختند
قطرات سهمگین باران
ابرهای خشمگین
آنقدر غریدند
که همه سوی زمان از طپش قلب شب بو پر شد
ناگهان او لرزید
لحظه ای اندیشید
- ماه باز هم زیباست-
و دوباره لرزید
و پیاپی لرزید
و به یک چشم بر هم زدن یک گنجشک روی گل ها خمید
و در آن آخرین لحظه ی عشق
زیر لب زمزمه کرد
شعر زیبای یک شاعر را:
" افتاد
شکست
زیر باران پوسید آدم که نکشته بود
عاشق شده بود؛
اگه چشمات مشکی یا عسلی دوستت دارم اگه موی تو کوتاست یا که بلند دوستت دارم اگه چون دوستم داری میخوای اذیتم کنی هر چقدر می خوای اذیتم بکن دوستت دارم وقتی با برق چشات چشماموادب میکنی دو تا چشم من می خوان بهت بگن دوستت دارم وقتی که دستم ومی گیری ونازش میکنی تو دلم داد میزنم هزار دفعه دوستت دارم وقتی که نگام به نیمرخت عمود این لبام دوتاشون میخوان درگوشت بگن دوستت دارم اگه دوستم داری فقط یه بار درگوشم حالا نه بعدا"بگو دوستت دارم نگارنده : نازیلا
|